دل نوشته های دوری
با اینکه در خطوط نفسهایم حضور داری و نگاه مستم جز تو را جستجو نمی کند. با اینکه خورشید مهربانیت روشن افزای همیشگی دل من است. اما هنوز هم مشتاقم تا برایت بنویسم و با تو حرف بزنم. اول دفتر به نام حضرت دوست،کردم آغاز این دفتر زیبای دوستی را،تا شویم هم ره هم از ره دور،تا کنیم آباد هر دو دل زیبای عشق... سلام گلم
هر وقت از تو مینویسم آرامشی شبیه یک شامگاه کویری همه وجودم را فرا می گیرد. هر چند خودم خوب میدانم که چیزی برای نوشتن ندارم جز نگرانیها و دغدغه هایی که ادامه دلتنگیهای همیشگی من است.
یادت می آید که به من گفتی حاضری همه غمهایم را با یک لبخند عوض کنی و من چقدر از این جمله ات به وجد آمدم؟...
این روزها ولی دوست دارم تسبیحی از ستاره به دست بگیرم و نام تو را که ذکر هر شب من است تکرار کنم.... بیشتر به فکر دل بیقرار من باش! همین.
Design By : Pars Skin |