دل نوشته های دوری
یکی اینجا یکی آنجا،یکی عاشق یکی... یکی در دل کند آرزوی وصال.. آن یکی کند آرزوی دیدار... و... آنکه نامت نهاد اینگونه زیبا خود بی خبر از این همه عرش رعنا ای که پاک سیرت صفتی خود بگو چیست که مهتاب نسبی تو همان آسمانی،آرزوی منی آسمانه ی دل و سبز گستر سقف منی در پس خوان دلت همچو دریا آبی،روح گستری گل رویت چو خورشید فروزان؛ نه! تو خود آسمانه ای بر خورشید نیاز و... گفتی به من،ای دوست تورا می بویم از این دور گر لب به سخن باز کنی رود شود می پویم از این سو زین راه بل به دریای عشق شود جویبار گفتم به تو ای جانا: گل سخنم،شبنم به لبت... من خود رهپوی توام چه کنم آواره و مجنون توام من خود شاهدم چون تو نیست ارغوانی دل آسمان سرخ نیست آسمانه،گل سرخی است به رنگ آبی...
Design By : Pars Skin |