دل نوشته های دوری
سلام ستاره من... امروز وقتی گفتی حال و روز جالبی نداری و کلافه ای منم مثل تو دمق شدم. اس که میدی آدم انرژی میگیره ولی امروز انرژی نداشتم. بگذریم... اها اینو بگم، عزیزم از دست من دلخور نشو عادت میکنی تازه یه چشمش بود و اما قسمت دوم تولد این همه سال گذشته مبارک... واقعا لذت میبرم از نگاهت به دنیا. وقتی در مورد تولد و افسردگی و... نوشتی و حالتی که قبلا داشتیو بیان کردی و در ادامه تغییر نگاهتو که خوندم احساس کردم دنیا رو کردی تو کف دستت و هرجور بخای میچرخونیش و سریع باهاش انس میگیری و از اون قشنگتر رفتاری که با احساست داری و بازی کردن با احساست درونیت بود. برای همه چی جایگزین پیدا میکنی و فکر میکنم هیچوقت دنیای تو خالی نشه... دوست من تو هر جوری که راحتی منو صدا کن با هر اسمی با هر صفت و نسبتی و... مهم دوست داشتن توست و علاقه تو و من اینو باور کردم.دیشب باورت کردم وقتی ستاره هاتو خوندم. آخرش میگم. تو میتونی منو شریک زندگیت بدونی شریک احساساتت شریک غمهات شریک دلتنگیهات و همه چی. یه سوال الان فکر میکنی شریک هم نیستیم با این همه زیبایی درونیت؟اره از لحامرسوم دنیا شریک نیستیم ولی میبینی که همه چی من برای توست و همهچی تو برای منه و این منو تو هستیم که خودمون و برای هم به اشتراک گذاشتیم.(دوست همسر برادر خواهر... هر اسمی که روش میزاری) واما در مورد من که نوشتی... دیگران و تو در مورد من اشتباه میکنین. همه لطف دارن. راستش از تعریف این شکلی دیگران فرار میکنم از خودم بدم میاد وقتی میگن فلانی "خوبه"... این یعنی توقع داشتن از من یعنی فقط راست برو راست بیا و... ولی خوشکل من،واقعیت و نگاه کن. منم مثل همه آدما خطاهای و گناهای زیادی دارم و اگه بشنوی از من متنفر میشی دیگه نگاهم نمیکنی. با این وجود با همه بدیهام من تو رو دوست دارم به قول معروف نگه بدم منم میونه این همه آدم دل دارم... به من مثل بقیه آدما نگاه کن تنفر داشته باش بدیهامو ببین و بگو. من جلوی تو و بقیه تظاهر به خوبی میکنم ولی خوب نیستم. ولی یه چیزی از خودم مطمئنم اینکه احساسات عجیبی دارم و اگه شنیع ترین گناه و بکنم به خدا و دوست داشتنش ایمان دارم و همیشه به بنده های خوبش و بهترین آدماش احرام میزارم و ایمان دارم ... میترسم بعدها منو بهتر بشناسی و پی به درونم ببری. ولی نه! اگه قراره یکرنگ بشم پیشت پس بشناس منو حتی اگه متنفر بشی. حالا اون حرفی که میخواستم بالا بگم الان میگم... نوشته هات به حد اعلا روی من تاثیر گذاشت شاید باور نکنی کمترین تاثیرش تغییر نگاههم و رفتارم بود و از دیشب شروع شد و خدا کمک میکنه تا اخر برم. دیشب وقتی نوشته هاتو خوندم چیزایی درونت دیدم که قبلا اصلا ندیده بودم. نمیدونم چی هست و چجوری بگم ولی در مورد دوست داشتن هات لذت بردم .خدارو شکر که تو هم یکی از افرادی هستی که به من تلنگر درونی و بیرونی میزنی.و خدارو شکر از داشتن تو. و الان با نمام وجودم دوباره میگم وحشری و دوستت دارم و تا هرجا بخواهی باهات هستم . ببخش نمیتونم ادامه بدم احساساتیم دیگه بغض کردم ولی نمیخوام گریه کنم (قرار جمع بشه تا لحظه دیدار) فدات
Design By : Pars Skin |