دل نوشته های دوری
سلام دل من خوبی؟الهی فدات بشم خیلی دلتنگتم خیلی بیشتر از خیلی دنبال راهی بودم تا یه کم با این دلتنگی کنار بیام بهت اس دادم که بیای نت گفتی الان نمی تونی یهو دلم هوای اینجا رو کرد اشک تو چشام جمع شده یاد روزای اولی افتادم که تند تند برات حرفای دلمو از تو دفتر کاغذیه اینجا وارد می کردم وای چه روزایی بود بهترین روزای زندگیم بود چه حالو هوایی داشت حاضرم هر چی دارم بدم تا یه روز از اون روزا دوباره براو تکرار بشه وای جلوی اشکامو نمیتونم بگیرم چه روزایی رو پشت سر گذاشتیمو به الان رسیدیم چه بد که دیگه حرفامونو اینجا بهم نمیگیم دلم گرفت از اینکه به قراری که با هم گذاشتیم وفادار نموندیم اینکه اینجا پر باشه از دل نوشته های دوری ببخش عزیزم کوتاهی از من بوده ولی جبران می کنم دیگه هر وقت دلتنگ بشم میام اینجا میام تا خالی بشم الانم دلم از خودم گرفته از صبح که چشامو باز کردم حالم گرفته بود آرزو می کردم صبح نمیشد نه اینکه خوابم بیاد نه بی حوصله بودم بهت گفتم باور کن بی دلیل اینطوری میشم دست خودم نیست یهو خودمو می برم زیر سوال و وقتی جوابی براشون پیدا نمیکنم تو خودم می شکنم تا چند روز اینطورم بعد دوباره می زنم به بی خیالی بگذریم بذار یه چیزی به یادگار بذارم و برم دوباره میام فدات دوست دارم. Stand before my eyes, and let thy glance tough my songs into a flame Stand in my lonely evening where my heart watches alone; Fill her cup of solitude, and let me feel in me infinity of thy love پیش چشمانم بایست و بگذار تا نگاه تو آوازه های مرا چون شعله ای در بر گیرند. با غروب تنهایی من باش جایی که دلم تنها می نگرد. جام تنهایی دلم را پر کن و بگذار تا در درونم بی پایانی عشق تو را احساس کنم. رابین درانات تاگور
Design By : Pars Skin |